چشمهایت

خلوت خالی و خاموش / مرا تو پر از خاطره کردی ای مرد / شعر من شعله احساس منست / تو مرا شاعره کردی ای مرد

چشمهایت

خلوت خالی و خاموش / مرا تو پر از خاطره کردی ای مرد / شعر من شعله احساس منست / تو مرا شاعره کردی ای مرد

برای چند خط شعر

 آهای دونه گندم،دونه گندم می رسه فصل بهار

می رسه هیبت اون شوکت ناز تو چمن زار

غم حالا رو نخور خوبیهاشو میاره بهار

تو فقط دور ز فکر این دیار ، حالا آروم و آهسته بخواب

تا که موقعش برسه ، پرده هارو می زنه کنار

نگرانش تو نباش بخواب آروم گل ناز

                                                             a.m

 

.............................................................................

 

آهای خورشید رویای من،بهارم نیومده خزون شد

هنوز قد علم نکرده ، دونه هام حروم شد

غم نخوردم ، بهارم اومد خوبیهاشو نیوورد

دور ز فکر هر دیار آروم خوابیدم،طلوع رو هیچکی یادم نیوورد

هیچ دستی نیومد ، پرده ی غم رو کنار نزد

دست خوشبختی من ، ترسید و پس زد

حالا امروز گل نازت ، گلبرگاش همه پژمرده

دست تو نیست اون خیلی وقته که بی تو مرده

 

 

 

 

 

نظرات 16 + ارسال نظر
گلی چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:43 ب.ظ

سلام ستاره
...
ممنون از لطف بزرگت
ممنون از قلب بزرگت
ممنون از سایه ی صبرت
ممنون از ...
جای اون سه تا نقطه همیشه اسم خودت رو بزار
هیچ چیزی بهتر از اون نمیشه جاش گذاشت
ممنون ممنون ممنون

[ بدون نام ] شنبه 16 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:08 ق.ظ http://expiredhero.blogsky.com

سلام
خوشحالم

از اینکه می بینمت
می شنومت
و می بویمت

تو تازه شدی تا منو هم تازه کنی
من هم میخواهم با غروب شروع کنم
حالا که همه چیز با بهار تمام شده

آزاده باشم
تا معنای شاد بودن را بچشم

من هم به تو می گویم

میلادت مبارک

[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:44 ب.ظ

اگهوشته هامو دوس داری

می نویسم
اما برای دلت

می جنگم
برای بودنت

و می میرم برای دلتنگ شدنت

اما بخوان همه این مردن ها تنها برای شاد شدن

که شادی تو
سرآغاز همه آفرینشی بود
که خدا برای انسان ناز کرد

خنده تو یاد آور ناز خداست
خنده تو یاد آور آواز بلبل برای آب شدن یخ هاست

و خنده تو نشانه ای است

برای اینکه گل ها هنوز می شکفند

تمام خنده های تو را تقدیم به دیوانگی مجنون می کنم
تا ارزش عشق تنها با خنده تو سنجیده شود
که سرآغاز تمام عشق ها تو بودی
و خدا با خنده تو عشق بازی می کرد
پیش از آنی که من عاشق شوم

درود بر خنده ای که چشمه اش
لبان تو باشد

دوستت دارم
پس بخند

ممنوتم
و خشنود که دوباره نوشتی
نوشته هات مثل همیشه منو شاداب تر می کنه.
ممنونتم قهرمانی که فراموش نمی شی...

یگانه یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.hastiyonisti.persianblog.com

سلام وبه زیبایی دارید
آپه زیبایی بود
a.m یعنی چی؟
موفق باشید

a.m یه نشونس یه حسه یه خاطرس از عشقی که نخواست منو ببینه و رفت تا شاید لایق چشمانش را بیابد...
a.m پاکترین و زیبا ترین اتفاق زندگیم بود.

سید حسن حسینی پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ق.ظ http://http/lovem53711.blogfa.com

زیبا و ازته دل نوشتی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:15 ق.ظ

سلام
به تو و چیزی که داره تو وجودت منوشاد می کنه

تقدیر رو کسی رقم نمی زنه
نقدیر استارت می خوره

یکی رو صندلی با یه عینک آفتابی نشسته و میگه

صدا

دوربین

اکشن

و اینگونه بود که تقدیر ما هم مس ما آفیش شد

اما تو یه سکانس
شایدم نه
حتی تو یه پلان
من تو رو دیدم
و همین کافی بود که شاید واسه همیشه
تقدیرم توی حلقه های خاک خورده گوشه سینما گم شد

کاش اون چند روز که اونجا بودم
تو رو می دیدیم
(اما پنج بار از اون جای قرارمون رد شدم)

تا ابد ستاره باشی

منم... همین... سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ب.ظ

سلام...
برای اولین بار اومدم تو خلوتت...
چه خلوت شلوغی داری تو!!!
دلم گرفت...
ولی... با همه این حرفا... خیلی ماهی...
بازم میام ملاقاتیت...

یه دونه سیب جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:48 ق.ظ

تقدیم به چشمهایی که در راه مانده اند و دلهای غمگینی که آنها را راندند، تقدیم به اشکهایی که غرورشان شکست و عهدهایی که کسی آنها را نبست. زندگی شیبی ست و عشق سیبی است ...

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ق.ظ http://expiredhero.blogsky.com

سلام
چرا دیگه خبر نمی گیری

نگرانت شدم

محمد

سمانه سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:31 ب.ظ

دیگه آپ نمی کنی ؟!

آیدا چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:03 ق.ظ http://ayda16.blogsky.com

آزی چرا آپ نمیکنی ... دلم برات تنگ شده ... پیشم بیا ...

شیدا چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ب.ظ http://shoride.blogsky.com

سلااااااااااام
خوبی؟ من برگشتما.... اومدی یه سر بهم بزن
خوشحال می شم
منتظرتم

بای

پویان چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام.
بهترین کلمه ای که میشه اول اینجا نوشت همینه.
خوش به حالت چقدر دوستای خوبی داری اینجا کاش منم میتونستم دوست خوبی برات باشم.
یادته به شعر برام خوندی ؟
هنوز یادمه اشکی که ریختم ، حتی هنوز صدای خوندنت یادمه.
کاش اون موقع می تونستم بیشتر باشم.کاش میشد خلوت تورو با کسی که خودت دوست داشتی پر می کردم.
کاش کاری می کردم که اینطور نباشه.کاش بیشتر برات بودم.بیشتر برای وقتایی که کسی برای تو نبود.کاش کمتر به فکر خودم بودم.حالا خیلی اوضاع برام فرق نکرده.
اما اینجا اومدم بنویسم که فقط بگم از تمام محبت هات ممنونم.راستش من یاس سفید تنها رو گم کردم.یاس سفید دیگه لب پنجره ی من نیست.یه روزایی هر روز صبح به امید دیدنش از خواب بلند میشدم !!
شاید خیلی چیزهای من در نظرت مسخره اومد اما ممنون از تحملش.
شاید اصلا توجهی نداشتی که حالا من مرده‌ام زنده‌ام اصلا هر چی اما بودنت در موقعی که نیاز بود به من آرامش داد و حالا...
ببخشید اگه نتونستم مثل خودت قشنگ بنویسم.
سلام بدون خداحافظی یا خداحافظی بدون سلام؟

سمانه شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ق.ظ

خیلی دور شدی ...

کامیاب تنها سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:35 ب.ظ http://kamyabtanha2.mihanblog.com/

به نام خدایی که اشک را آفرید تا سرزمین عشق آتش نگیرد

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

سلام زیبا بود موفق باشین



`*.¸[گل].*´
¸.•´¸.[گل]•*¨) ¸[گل].•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ [گل].•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***______ __***¸[گل].•*¨)
_***_____________________***
__***________tanha______***
___***_________________***
____***___________ __***
______***____ ______ _***
________***_______***
__________***___***
____________*****

سورنا . مردی از جنس ترانه پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:35 ق.ظ http://www.suoren.blogfa.com

با درود و سپاس بی کران از تارنگار زیبا و پر محتوایتان

دوست اهورایی


قسمت دوم فیلم ضد ایرانی 300


فیلمی ضد ایرانی به نام تخت گاه هیچکس


این بار در ایران


کارگردان: گروهک تجزیه طلب پانترک


سرمایه گذار: موساد



ناصر بناکننده یکی از عناصر حزب توده است که با نام جعلی ناصر پورپیرار از سال 1379 شروع به انتشار کتاب¬هایی بی¬پایه و اساس علیه تاریخ ایران نموده است. وی دارای مدرک دیپلم بوده و هیچ تخصصی درباره تاریخ و باستان شناسی ندارد!

وی به دلیل کلاهبرداری از حزب توده اخراج شده است و مدتی پس از انقلاب به جرم جاسوسی برای بلوک شرق در زندان به سر برده است. در پرونده درخشان این فرد فرزند کشی خودنمایی می¬کند که نمایانگر روح مریضش میباشد

ایرانی بپاخیز ببین درباره تمدنت چه می گویند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد